کتاب مه و دود در ۲ دفتر نوشته شده است. دفتر نخست «آدمکشها» نام دارد و دفتر دوم «من».
دفتر اول دربارهٔ معرفی ۳ نفر با مهارتهایی هیجانانگیز به خواننده است و دفتر دوم از زبان یک راوی که آنها را همراهی میکند، روایت میشود.
این رمان در فضایی سرد و کوهستانی در استان چهارمحالوبختیاری و در دههٔ ۱۳۲۰ شمسی میگذرد.
این رمان اتفاقاتی در دوران پهلوی اول را حکایت میکند و شخصیت اصلی آن یک پسر نوجوان است؛ نوجوانی که در دل رمان به یک بلوغ فکری میرسد.
شخصیتهای رمان مه و دود یک شکارچی، یک مزدور و یک سلاخ هستند که برای رسیدن به انتهای تنگهٔ زندان ابتدا با هم همکاری میکنند، اما در آخر کارشان به دشمنی و جنگ کشیده میشود.
خواندن کتاب مه و دود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب مه و دود
«من با ترس همیشگی از گرگهای کوهستان، تحمل نیش عقرب، افتادن از صخره، یخزدن وسط برف و شبهای بیغذایی بزرگ شدم. من پسر خدامرادِ سلاخ، تا یادم میآید، وسط کوهها و دور از مردم بودهام. شبها با زوزۀ گرگ خوابیدهام و روزها با خرناس خرس از پشت در کلبه، از خواب پریدهام و حالا همراه سه آدمکش، در اول راه تنگه، یک قسمت مرتفع را با کمک طناب پایین میرفتیم. شیب صخرهها عمودی و تیز بود و نمیشد بدون طناب و چنگزدن به سنگها پایین رفت. بعد از بستن طناب به یک صخره، یکییکی با طناب پایین رفتیم و دستآخر، با دستهای زخمی و انگشتهای خونین، به پایینترین صخرۀ عمودی رسیدیم؛ جایی که زمین زیر پایمان صاف میشد و میتوانستیم روی آن بایستیم.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.